لحظه لحظه ی انتظار مهم نیست چند بهار زندگی کردی؛
مهم اینه که چند لحظه رو بهاری کردی ...
|
[ یادداشت ثابت - یکشنبه 91/10/4 ] [ 3:24 عصر ] [ علی ]
[ نظر ]
آن سوی فاصله هامولایم !دلم هر لحظه برای ورود تو لحظه شماری می کند و حنجره ام تو را فریاد می زند، تو که تجلی عشقی.قنوتم را طولانی می کنم تا تو نیمه شبی برای آن دعا کنی. کوچه های غریب بی کسی را آب و جارو می کنم تا تو صبحی زود از آن کوچه عبور کنی.هر روز چراغ دلم را با «جامعه الکبیره» روشن می کنم و سفره افطارم را با «آل یاسین»و «عهد» تزیین می کنم، برای ظهور تو هر روز پای درد «کمیل» می نشینم.نمی دانم آخرین ایستگاه «توسل» چه هیجانی دارد که مرا با خود تا آن سوی فاصله ها می برد و صبح آدینه چه صفایی دارد، که صبح آسمانش پراز «ندبه» است.مولایم …!بی تو دفتر دلمان پر است از مشق های انتظار و من با دلم می خواهم آن روز که می آیی زیباترین مدال ایثار را تقدیم نگاه تو کنم.«جمعه ها بی توفقط این دل من می گرید *** ازفراق توهمه کوی ومکان میگرید»سلامتی و تعجیل در امر فرج یوسف زهرا (عج)صلوات [ جمعه 91/11/13 ] [ 1:9 عصر ] [ علی ]
[ نظر ]
بخدا دلم تنگ شد از بس گفتیم شاید این جمعه بیاید،آقا جان جمعه هاى عمرمان به سر آمد پس کى میایى تا بر این دل زار ما مرهمى گذارى،آخر کدام جمعه میایى
[ پنج شنبه 91/10/7 ] [ 8:27 عصر ] [ علی ]
[ نظر ]
من ازاشگی که میریزد ز چشم یارمیترسم [ پنج شنبه 91/10/7 ] [ 8:24 عصر ] [ علی ]
[ نظر ]
دوست دارم که یک شب جمعه صبح گردد به رسم خوش عهدی ناگهان بشنوم زسمت حجاز نغمه ی دلخوش" انا المهدی"
[ پنج شنبه 91/10/7 ] [ 12:41 عصر ] [ علی ]
[ نظر ]
|
|
[ توزیع و تکثیر از : Ghaleb-Weblog.Ir ] [ طراح اولیه قالب ] |